«پیر محمد ملازهی» کارشناس امور افغانستان و شبه قاره، در گفتگو با خبرنگار گروه بین الملل قدس آنلاین در رابطه با پیشنهاد آتش بس مشروط از جانب دولت افغانستان گفت: در هفته های اخیر تحولاتی رخ داده که براساس آن می توان گفت اتفاقاتی در پشت پرده در جریان است که آتش بس اعلام شده در واقع نتیجه آن تحولات و مذاکرات است. یک دوره مذاکره میان طالبان و آمریکا در قطر انجام شد، از طرف دیگر با روی کار آمدن عمران خان در پاکستان، رویکرد مثبتی در خصوص حل مشکل افغانستان از سوی اسلام آباد اتخاذ شده و عمران خان اعلام کرده است که ثبات در افغانستان در واقع ثبات پاکستان نیز هست که این احتمال را ممکن می سازد که پاکستان دست کم بخشی از طالبان را به پای میز مذاکره بیاورد و دو طرف یک راه حل سیاسی را بپذیرند.
کارشناس امور افغانستان و شبه قاره افزود: از آن طرف، طرح آقای حکمتیار مبنی بر تحویل 13 ایالت پشتو نشین در شرق و جنوب به طالبان و تغییر ساختار قدرت به شکل فدرالی به منظور تامین خواست بقیه قومیت ها جدی تر پیگیری می شود.
پیرمحمد ملازهی ادامه داد: اگر شرایطی فراهم شود که طالبان به پای میز مذاکره بیاید و قانون اساسی اصلاح شود، در اینصورت نظام ریاستی به نظام پارلمانی تغییر پیدا خواهد کرد و این سمتی که آقای عبدالله عبدالله اکنون به عنوان رئیس اجرایی عهده دار است، به نخست وزیری تبدیل خواهد شد. تمام این موارد نشانه هایی است که از حرکت روند سیاسی در افغانستان به سمت صلح و ثبات حکایت دارد.
وی اضافه کرد: اگر این طرح ها و پیشنهادها تحقق یابد، طبیعتا هم به نفع مردم افغانستان و هم به نفع دولت این کشور است ولی به این معنا نیست که جنگ به طور کامل در افغانستان پایان می یابد؛ چراکه استراتژی آمریکا در منطقه به نحوی است که ممکن است گروهی را به صلح بکشاند، ولی گروه دیگری را وارد جنگ کند، به ویژه آنکه در حال حاضر بیست گروه مسلح در افغانستان حضور دارند که حتی اگر طالبان به پای میز مذاکره بیاید، موضع آن نوزده گروه دیگر مشخص نیست.
این کارشناس مسائل افغانستان و شبه قاره در رابطه با روند مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان گفت: چنانچه آتش بس پیشنهادی برقرار شود و طالبان بپذیرد، فضا باز شده و امکان تداوم آن پس از مهلت سه ماهه نیز وجود دارد که در این فاصله فضای مناسبی برای انجام مذاکرات جدی تر بین آمریکایی ها، طالبان و دولت افغانستان فراهم می شود و پیشنهاد مذاکرات چند جانبه متشکل از افغانستان، طالبان، چین، روسیه، پاکستان و ایران دوباره مطرح و عملی خواهد تا در نتیجه مشکل افغانستان هم براساس منافع داخلی و هم منافع منطقه ای حل و فصل گردد.
ملازهی در مورد موضع روسیه، ایران و آمریکا در قبال آتش بس و مذاکرات در افغانستان توضیح داد: از زمانی که داعش به افغانستان نفوذ و نقشه ای را برای خلافت در آسیای مرکزی، منطقه قفقاز و بخش هایی از ایران، چین و هند اعلام کرده است، برخی این تحلیل را دارند که داعش پس از آنکه خلافت خود را در سوریه و عراق از دست داده، در این مناطق فعال شده و در مسیری قرار گیرد که آمریکایی ها موافق با آن هستند. بنابراین از آن زمان این مسئله مطرح شد که به نوعی ایران و روسیه به طالبان نزدیک شده اند تا از ظرفیت طالبان علیه داعش در افغانستان استفاده شود؛ ولی تا زمانی که افغانستان بی ثبات و دچار تنش باشد، احتمال نفوذ داعش در این کشور وجود دارد، اما اگر یک دولت مرکزی قدرتمند و با ثبات بوجود آید، شانس نفوذ داعش کاهش پیدا می کند، بنابراین حمایت ایران و روسیه از آتش بس در این رابطه قابل توضیح است که چنانچه آتش بس ادامه پیدا کند و دولت مرکزی قدرتمند تشکیل شود خطر تهدید داعش کم خواهد شد.
وی در رابطه با ماهیت نشست صلح مسکو و نتایج آن که قرار است چهارم سپتامبر برگزار شود گفت: واقعیت این است که در برهه کنونی رقابت میان روس ها و آمریکایی ها تشدید شده و برخی معتقد هستند که این تنش ممکن است به جنگ سرد شدید و جدیدی منتهی شود، ولی در مقابل یک واقعیت دیگر وجود دارد و آن این که قرار است ترامپ و پوتین در آینده ای نزدیک در رابطه با موضوعات مختلف منطقه ای و بین المللی دیدار و گفتگو کنند که اگر آنجا به جمع بندی مشخصی برسند و معامله ای شکل بگیرد، در این حالت ممکن است فضا برای ابتکار روس ها برای حل و فصل مشکلات افغانستان باز شود و در واقع برای مشکل افغانستان یک راه حل سیاسی پیدا شود، حال چه این راه حل در قطر محقق شود چه در مسکو.
ملازهی در ارتباط با پیشنهاد «حامد کرزی» رئیس جمهور پیشین افغانستان مبنی بر انجام «لویه جرگه» برای حل معضل این کشور گفت: لویه جرگه یک سنت افغانی است که در تاریخ قبایل پشتو نقش بسیار مهمی داشته است، یعنی هرگاه قدرت و نظامی تغییر کرده، برای مشروعیت بخشی به آن، لویه جرگه تشکیل شده است. آخرین لویه جرگه ای که شکل گرفت، همان لویه جرگه اضطراری بود که پس از سقوط پارلمان، قانون اساسی افغانستان را تغییر داد و دموکراسی لیبرال را مد نظر داشت و نتیجه اش همین حکومت فعلی افغانستان شد. مقصود آقای کرزی از تشکیل لویه جرگه، استفاده از این سنت برای حل معضل و پایان دادن به جنگ داخلی است که البته اشرف غنی زی رئیس جمهور این کشور با آن مخالف است؛ چراکه معتقد است اولا قدرت باید همچنان در دست پشتوها متمرکز باقی بماند و دوم معتقد نیست که اگر کشور به نظام فدرالی تبدیل شود، در نهایت به تجزیه کشور منجر نشود و بتوان با توجه به شرایط قبیله ای که در کشور افغانستان است، نظامی فدرالی را اجرایی کرد.
انتهای پیام/
نظر شما